نگاه
نگاه از خاطرت آشفتگی کرد شروع حسّ من دلبستگی کرد
خودم را بارها نکرار کردم وجودم چهره ات را بندگی گرد
دویدن روی پلک چشمهایت دلیل خسته و این خستگی کرد
وجودم شد وجودت آنچنانکه دلم بر دیدنت یکدندگی کرد
سرودم من تو را در خط شعرم که با تو واژه هایم زندگی کرد
شعر از ابراهیم ذاکری گورزانگی از کناب (برخ چِهمونِت)
غرل نگاه از ابراهیم ذاکری نواده ی پسری حسنعلی قضایی شاعر بزرگ مینابی
شاعر ابراهیم ذاکری از نوادگان پسری شاعر بزرگ مینابی حسینعلی قضایی
,ذاکری ,کرد ,تو ,ابراهیم ,زندگی , ,ابراهیم ذاکری ,کرد ,از ابراهیم , که با
درباره این سایت